
-مامان من دارم میرم زن بگیرم
-چطور شده؟ نظرت راجع به ازدواج تغییر کرده؟
-نه من همیشه نظرم در مورد ازدواج مثبت بوده، اصلا یکی از سنت های پیغمبر اسلام ازدواجه
با ازدواج و تشکیل بنیان مقدس خانواده نسیم رحمت در جای جای این جامعه شروع به وزیدن می کنه.
-می ذاشتی منم باهات میومدم؟
-نه مامان باید هر چی زودتر برم، می ترسم دیر بشه
-حالا کی هست؟ من می شناسمش؟ خونوادش چی؟ خونوادشونو می شناسی؟ خدا پیغمبر سرش میشه؟
-چطور شده؟ نظرت راجع به ازدواج تغییر کرده؟
-نه من همیشه نظرم در مورد ازدواج مثبت بوده، اصلا یکی از سنت های پیغمبر اسلام ازدواجه
با ازدواج و تشکیل بنیان مقدس خانواده نسیم رحمت در جای جای این جامعه شروع به وزیدن می کنه.
-می ذاشتی منم باهات میومدم؟
-نه مامان باید هر چی زودتر برم، می ترسم دیر بشه
-حالا کی هست؟ من می شناسمش؟ خونوادش چی؟ خونوادشونو می شناسی؟ خدا پیغمبر سرش میشه؟
-مامان این بحث ها اصلا مهم نیست، چرا نمی خوای واقعیت امر رو درک کنید، من می خوام ازدواج کنم و
هیچ کدوم از این مسائل حاشیه ای نمی تونه جلوم رو بگیره!
-...
-...
-ضمنا برای نهار هم نمیام همین طور برای شام
-خونشون کجاس؟
-خونشون کجاس؟
-هان...چی؟نمی دونم ؛ گفتم که، این مسائل حاشیه ای برام اصلا اهمیت نداره!
-راستی این خبر سهمیه متاهلین تو کنکور ارشد رو خوندی؟
-چی...ممم....نه...چطور مگه؟
-راستی این خبر سهمیه متاهلین تو کنکور ارشد رو خوندی؟
-چی...ممم....نه...چطور مگه؟
-هیچی می خواستم بگم طرح خوبیه، می تونه جوونا رو به ازدواج ترغیب کنه؛ اما حیف که هنوز تصویب نشده!
-...راستی گفتی نهار چی داریم؟
-...راستی گفتی نهار چی داریم؟