۱۰/۰۹/۱۳۸۸

این سیب را عاشقانه گاز بزن


One apple a day, keeps you from doctor away

۹/۲۳/۱۳۸۸


«در چند روز گذشته، 82 تن در اتاقشان

پی گاز گرفتگی، مرده اند»_مطبوعات، دی ماه 86


می بینی هدایت!

رنج سفر دیگر در میان نیست

سراسر این مملکت پاریس است.


______________________

پی نوشت: شعری از محمد شمس لنگرودی

به نقل از "نگاه نو" مجله ای که می توان گفت

سرش به تنش می ارزد.

۹/۱۸/۱۳۸۸

نمايشگاه عكس و ويدئو آرت هديه تهرانی با عنوان آبان گان


کاش شیرینی خامه ای را همان اول برداشته بودم


هفدهم آذر ماه

خانه هنرمندان-داخلی-شب


هر از چند گاهی ناپرهیزی می کنم و راهم رو به سمت خانه هنرمندان کج می کنم، اول هر ماه هم برنامه هایی که جالب به نظر میرسه رو به ذهنم می سپارم، یکی از این برنامه ها که به نظرم جالب اومد، نمایشگاه عکس هدیه تهرانی بود. البته طبق برنامه خانه هنرمندان نمایشگاه قرار بود روز هجدهم افتتاح بشه ولی بعضی روزنامه ها به اشتباه روز افتتاح رو هفدهم آذر ذکر کرده بودند. برای همین اگر روز هفدهم آذر به خانه هنرمندان تشریف می بردید با انبوهی از مشتاقان و هواداران خانم تهرانی مواجه میشدین.

بنده خدا مسئول خانه هنرمندان اشکش درمده بود، میگفت افتتاحیه نمایشگاه خانم تهرانی فرداهه، من نمی دونم آخه این جا منتظر چی هستین؟!!

البته یه حسن یا بهتر بگم ،ضرری که برای من داشت، خرید دو تا بج جدید بود :)


هجدهم آذر

خانه هنرمندان-داخلی و خارجی باهم-شب


به اتفاق دوستان رفتیم تا ربان قرمز رنگ نمایشگاه عکس خانم تهرانی رو پاره پوره کنیم!

بعد از کلی انتظار جلوی در اصلی خانه هنرمندان، وارد نمایشگاه شدیم،اولین چیزی که توجهم رو جلب کرد، دکه ی اشانتیون(صلواتی) قهوه جاکوبز و میزهای چیده شده از شیرینی تر! بود.

اولین باری بود می دیدم که این همه جمعیت از خانه هنرمندان بازدید می کنند. اولین تابلوی نمایشگاه رو از همه دوستتر داشتم ولی خوب با دیدن بقیه تابلوها خیلی حس خاصی بهم دست نداد. به نظرم اگه بیست درصدِ کارهاشو می ذاشت بهتر جواب می داد.

من به شخصه از همه آثار پنج تاش رو بیشتر نپسندیدم، شما رو نمی دونم.

ولی تنها چیزی که این نمایشگاه منو رنج داد، این بود که چرا همون اول نرفتم شیرینی خامه ای بخورمو بیخودی تریپ شخصیت برداشتم :)





پی نوشت : عکس مربوط به کارهای خانم تهرانیه، فقط یه خورده سرعت دستم زیاد بوده
:)

۹/۰۳/۱۳۸۸

ساعت 9 صبح


-مامان من دارم میرم زن بگیرم
-چطور شده؟ نظرت راجع به ازدواج تغییر کرده؟
-نه من همیشه نظرم در مورد ازدواج مثبت بوده، اصلا یکی از سنت های پیغمبر اسلام ازدواجه
با ازدواج و تشکیل بنیان مقدس خانواده نسیم رحمت در جای جای این جامعه شروع به وزیدن می کنه.
-می ذاشتی منم باهات میومدم؟
-نه مامان باید هر چی زودتر برم، می ترسم دیر بشه
-حالا کی هست؟ من می شناسمش؟ خونوادش چی؟ خونوادشونو می شناسی؟ خدا پیغمبر سرش میشه؟
-مامان این بحث ها اصلا مهم نیست، چرا نمی خوای واقعیت امر رو درک کنید، من می خوام ازدواج کنم و
هیچ کدوم از این مسائل حاشیه ای نمی تونه جلوم رو بگیره!
-...
-ضمنا برای نهار هم نمیام همین طور برای شام
-خونشون کجاس؟
-هان...چی؟نمی دونم ؛ گفتم که، این مسائل حاشیه ای برام اصلا اهمیت نداره!
-راستی این خبر سهمیه متاهلین تو کنکور ارشد رو خوندی؟
-چی...ممم....نه...چطور مگه؟
-هیچی می خواستم بگم طرح خوبیه، می تونه جوونا رو به ازدواج ترغیب کنه؛ اما حیف که هنوز تصویب نشده!
-...راستی گفتی نهار چی داریم؟

۸/۲۲/۱۳۸۸


خواستم بنامم تو را، ندانستم نام تو چیست
خواستم نگاهت کنم، ندانستم روی تو کدامین سوست
خواستم صدایت کنم، ترسیدم از نشنیدنش
خواستم ببویمت، ترسیدم از مدهوش شدنم
پس
بی تکلم، بی تکلف، در باران
همراهت شدم
هم صدایت شدم
هم نامت شدم
...

۸/۱۱/۱۳۸۸

!!!آسوده بخواب کوروش

همشهری شنبه 9 آبان 1388

طرح استقرار دائمی روحانیون در مدارس




دوران سرماخوردگی من در منزل فوایدی هم داشت که یکی از آن ها سر زدن به تمامی صفحات روزنامه های صبح و عصر و شام بود که اغلب از آن ها سرسری عبور می کردم. در این بین به مطلبی در روزنامه همشهری شنبه برخوردم که برایم بسیار جالب بود. با مطالعه مطلب فوق الذکر به این نتیجه رسیدم که با اجرای این طرح نه تنها جوانان این مرز و بوم انسان های وارسته و فهیمی خواهند شد بلکه میزان تنفر قشر جوان از قشر روحانی به شدت کاسته می شود و موانع ظهور حضرتش به حمد الله برداشته می شود

۸/۰۶/۱۳۸۸

فرو بریزد این دیوارها


پشت آن دیوارهمه چیز رنگی بود
رنگی از نیرنگ و ریا
من یک رنگی را دوست داشتم
برای همین در پس آن دیوار ماندم تا رنگی نپذیرم
تنها با دو رنگ بمانم
سپید و سیاه
رنگ و روشنایی را گذاشتم خود به سراغم بیایند

۸/۰۵/۱۳۸۸

پیاده روی در نیمه شب



یک روز


یک شب


یک نفر در اغمای جرعه ای از عشق


در خماری قدم هایت


خاطر مشوشت را التیام می بخشد